مثالها واثرها 🫵🫵🫵
♣ ((مثل امضاي دوم!))♣
بعضي از چکها بنا به دلایل خاص دو امضا دارند و وهمین امر باعث می شود تا امضاي دوم نباشد، چکهانقد نشوند؛ حتي اگر به جاي امضاي دوم تمام اهل بازار هم جمع شوند وامضا كنند، هيچ فايده اي ندارد!!. چرا چون بانك فقط صاحب امضا را ميشناسد واین یک قانون است!!
حال، اتفاقاتي كه براي ما در زندگي قرار است بيفتد درست مثل چك دو امضا ميماند؛ يك امضاي آن خواست ماست و يك امضاي ديگرش خواست خداوند است؛ تا خدا نخواهد هيچ چیزی امکان ندارد حتی اگر همه بخواهند.«در نيفتد هيچ برگي از درخت بي قضا و حكم آن سلطان بخت»!!
پس به این نتیجه می رسیم که اگر كسي ما را تهديد كرد و گفت: آبرويتان را ميريزم. سكه يك پولتان ميكنم. كاري ميكنم كه سنگ روي يخ شويد ،،بلايي سرت ميآورم كه مرغهای آسمان به حالتان گريه كنند،، نباید اصلا به خودمان ترس راه بدهیم !!
چرا ؟چون چك سرنوشت ما دو امضا دارد، و امضاي دوم مال خداست؛ يعني خدا هم بايد بخواهد تا آبروي ما ريخته شود، و او يا نمي خواهد يا اگر هم بخواهد هرچه باشد به سود وسعادت ماست. «هر چه آن خسرو كند شيرين بود!!
چنانچه حضرت مولانا می فرماید
هر چه آن خسرو كند شیرین كند!!
چون درخت تین كه جمله تین كند!!
هر كجا خطبه بخواند بر دو ضد،،
همچو شیر و شهدشان كابین كند.
با دم او میرود عین الحیات،،
مرده جان یابد چو او تلقین كند.
مرغ جانها با قفسها برپرند،،
چونك بنده پروری آیین كند.
عالمی بخشد به هر بنده جدا،،
كیست كو اندر دو عالم این كند
گر به قعر چاه نام او بری،،
قعر چه را صدر علیین كند!!
من بر آنم كه شكرریزی كنم،،
از شكر گر قسم من تعیین كند.
كافری گر لاف عشق او زند،،
كفر او را جمله نور دین كند!!
خار عالم در ره عاشق نهاد،،
تا كه جمله خار را نسرین كند.
تو نمیدانی كه هر كه مرغ اوست،،
از سعادت بیضهها زرین كند!!
بس كنم زین پس نهان گویم دعا،،
كی نهان ماند چو شه آمین كند؟! (( مولانا ))
ویک مثال روشن ،،درست مثل آن مادر روستايي كه كنار چشمه ظرفهاي مسي را اول گل مالي ميكند و همين كار او ظرفها را شفاف ميكند. خداوند هم با سختیهای زندگی گاهي ما را گل مالي ميكند؛ اما اين به خاطر آن است كه يك شفافيت و نورانيتي به مابدهد. پس، در هر حال سود با ماست، فقط به يك شرط؛ آن هماين كه ما از راه صحيح و ثواب فاصله نگيریم بلكه دقيقاً به وظيفه خود عمل كنیم!!
و به همين خاطر بود كه سيدالشهدا (ع) در روز عاشورا پيوسته ميفرمود: «ما شاء الله» يعني هر چه خدا خواست، همان ميشود. يعني يزيد و هواداران او تنها حق يك امضا را دارند، و آنها امضا كردند تا من خوار و خفيف شوم، اما كافي نيست؛ يعني تا امضاي دوم كه همان خواست خداست نباشد هيچ امكان ندارد!!
و راستي اگر همين حقيقت در زندگي ما وارد شود، چه آرامشي به دست مي آوریم. يعني انسان باور كند كه هيچ اتفاقي در زندگي ما نمي افتد و هيچ كس نمي تواند به ما آسيبي برساند مگر آن كه خدا بخواهد. و اگر خدا بخواهد سراسر سود و سعادت است. «تا نخواهد او، نخواهد هيچ كس»!!